خاستگاه و تعریف مدیریت دانش
نویسنده: مدیر محتوا
تاریخ انتشار: 1399/09/10
- 335
مفهوم و ترمینولوژی مدیریت دانش (Knowledge Management) در میان جامعه مشاور مدیریت جوانه زد. با ظهور اینترنت، این سازمان ها به سرعت دریافتند كه اینترانت- زیرمجموعه داخلی اینترنت- ابزاری شگفت انگیز است كه می توان توسط آن اطلاعات را در دسترس قرار داده و آن را بین واحدهای پراكنده سازمان خود تقسیم كرد. جای تعجب نیست که آنها به سرعت دریافتند که در ساخت ابزارها و تکنیک هایی مانند داشبوردها، متخصص یابی و پایگاه های اطلاعاتی، تخصصی را که بر محصولات جدید مؤثر بوده است می توانند به سازمان های دیگر به ویژه سازمان های بزرگ، پیچیده و پراکنده ارائه دهند.
با این حال، هر محصول جدید به یک نام نیاز دارد و نامی که خلق شد مدیریت دانش بود. ظاهراً این اصطلاح برای اولین بار در مک کنزی (1987) برای یک مطالعه داخلی در مورد نحوه مدیریت و استفاده از اطلاعات آنها به کار رفته است. مدیریت دانش در کنفرانسی (1993) که توسط ارنست و یونگ برگزار شد به طور عمومی معرفی گردید.مدیریت دانش چیست؟
مدیریت دانش مفهومی است که در علم مدیریت جایگاه مهمی دارد. تعریف کلاسیک و یک خطی مدیریت دانش که توسط تام داونپورت (Davenport ، 1994) ارائه شده است:"مدیریت دانش فرآیند کشف، سازماندهی و استفاده مؤثر از دانش است."
چند سال پس از تعریف داونپورت، گروه گارتنر تعریف دیگری از مدیریت دانش ایجاد کرد، که بیشترین اشاره را به خود داشته است و در زیر آورده شده است:
"مدیریت دانش رشته ای است که رویکردی یکپارچه در شناسایی، تصرف، ارزیابی، بازیابی و به اشتراک گذاری کلیه دارایی های دانشی یک شرکت را ترویج می دهد.
این دارایی ها ممکن است شامل پایگاه های اطلاعاتی، اسناد، سیاست ها، رویه ها و تخصص و تجربه ای که قبلاً از طریق نیروی کار انفرادی بدست نیامده اند، باشد"
با این حال، دامنه كامل مدیریت دانش (KM) چیزی نیست كه مورد پذیرش جهانی قرار گیرد. مرور بر علم مدیریت نشان دهنده این است که در دنیا هیچ توافقی بر تعریف مدیریت دانش وجود ندارد. به طور کلی تعاریف براساس قابلیتهای کسب و کار در تولید ثروت از داراییهای دانش مدار متمرکز بوده و نقش مدیریت دانش، اکتساب، جمعآوری و استفاده از دانش فنی سازمانی و درسهای آموخته شده است.
مدیریت دانش، درواقع دانش درست را در دسترس افراد مناسب قرار می دهد که برای اطمینان از این موضوع است که یک سازمان می تواند یاد بگیرد و قادر خواهد بود دارایی های دانشی خود را در صورت نیاز بازیابی و استفاده کند. به قول پیتر دراکر "هماهنگی و بهره برداری از منابع دانشی سازمانی با هدف ایجاد سود و مزیت رقابتی است" (دراکر 1999).
مدیریت دانش، مدیریت سیستماتیک دارایی های دانشی سازمان به منظور ایجاد ارزش و تأمین نیازهای تاکتیکی و استراتژیک است. که شامل ابتکارات، فرایندها، استراتژی ها و سیستم هایی است که منبع، ارزیابی، به اشتراک گذاری، اصلاح و ایجاد دانش را حفظ کرده و ارتقاء می دهد. در حقیقت جایی که گاهی اختلاف نظر رخ می دهد، دانش جدید خلق می شود. Wellman (2009) دامنه مدیریت دانش را به درس های آموخته شده و تکنیک های به کار رفته برای مدیریت آنچه که قبلاً شناخته شده است محدود کرده است. او استدلال می کند که خلق دانش اغلب به عنوان یک رشته جداگانه درک می شود و به طور کلی تحت مدیریت نوآوری قرار می گیرد.
بوکوویتس و ویلیامز (1999) مدیریت دانش را مستقیماً با الزامات تاکتیکی و استراتژیک مرتبط می کنند. تمرکز مدیریت دانش بر استفاده و افزایش دارایی های دانش بنیان است تا شرکت را قادر به پاسخگویی به این مسائل کند. با توجه به این دیدگاه، پاسخ به سوال "مدیریت دانش چیست" به طور قابل توجهی گسترده تر خواهد بود.
تعریف مشابه و گسترده تری توسط داونپورت و پروساک (2000) ارائه شده است که می گوید مدیریت دانش " مدیریت دانش سازمانی است از طریق یک فرایند سیستماتیک و سازمان یافته مشخص، برای بدست آوردن، سازماندهی، حفظ، استفاده، به اشتراک گذاری و تجدید دانش ضمنی و صریح کارکنان برای افزایش عملکرد سازمانی و خلق ارزش".
تعریف نظریه پردازان مختلف از مدیریت دانش
تعریفی که نظریه پردازان از مدیریت دانش ارائه می کنند، می تواند ما را در شناخت هرچه بیشتر آن و دریافت دیدگاهی کلی از این مفهوم به ما کمک برساند.چارلز آرمسترانگ- مدیریت دانش عبارت است از ارتقاء خاصیت رسانایی سازمانی به منظور بهبود توانایی ها در جلب مشتری.
توماس داونپورت (1998)- مدیریت دانش عملیات کشف، سازماندهی و خلاصه کردن دارایی اطلاعات است. به شکلی که معلومات کارکنان را بهبود بخشد.
لاری پروساک (1998)- مدیریت دانش، تلاشی برای آشکار کردن دارایی پنهان در ذهن اعضاء و تبدیل کردن این دارایی به دارایی سازمانی است تا همه کارکنان سازمان به آن دسترسی داشته باشند.
شانون (2001)- مدیریت دانش قصد دارد تا دسترسی به دانشی که پیوسته در حال تغییر است، دانش عینی و دانش ضمنی یا دانش نهفته در اذهان افراد را فراهم کند و با ایجاد “خرد” توانایی در نوآوری و قدرت مقابله با بحران ها را افزایش دهد.
پل کوئینتاس (2000)- مدیریت دانش فرایند ایجاد، جذب، بکارگیری مجدد دانش، دانش فردی و سازمانی است. تأکید این تعریف بر فرایند است.
جنیفر راولی (2003)- مدیریت دانش در اصطلاح مفهومی یک نمونه است و در اصطلاح تخصصی، مجموعه ای از راهکارها و اعمالی است که در پاسخ به نیازهای سازمان ها شامل جوامع و دولت ها در جامعه مبتنی بر دانش قرن بیست و یکم پدید آمده است.
.
آلوین تافلر- انسان دانش را مدیریت نمی کند. بر عکس، این دانش است که انسان را اداره می نماید.
نتیجه گیری
مهم نیست که چه صنعتی مدنظر است، مخاطبان آن چه کسانی هستند یا کدام محصولات/ خدمات را ارائه می دهند، آنچه که دارای اهمیت است این است که مدیریت دانش باید 100٪ در مرکز کسب و کار ها قرار گیرد.
اکثر شرکت ها نیاز به مدیریت دانش را تشخیص می دهند، اما اغلب آن را به بخش IT و منابع انسانی بدون برقراری ارتباط آن با استراتژی شرکت محول می کنند، در نتیجه، اغلب منابع و گزینه های استراتژیک دانشی شرکت را که می توانند ایجاد کنند، به هدر می دهند. مشکل این است که بسیاری از مدیریت دانش جاری در شرکت ها، تلاش می کند که صرفاً دانش شرکت را، بدون تجزیه و تحلیل دانشی که از نظر استراتژیک مرتبط است، برآورد سازد.
مدیریت استراتژیک دانش فقط بر روی دارایی های دانشی متمرکز است که برای عملکرد رقابتی شرکت حیاتی هستند- از تخصص ضمنی افراد کلیدی گرفته تا اصول کلی صریح در کل شرکت.
بنابراین، هر آنچه که در سازمان ها اتفاق می افتد براساس دانش، داده و اطلاعات است:
• محصولات و خدمات شرکت ها با دانش تیم هایشان ایجاد شده و بهبود می یابند.
• توانایی شرکت ها در تعامل موثر و تأمین ارزش برای مشتریان شان به دانش آنها از نیازهای مشتریان بستگی دارد.
• فرآیندهای داخلی شرکت ها توسط دانش تیم هایشان در مورد بهترین روش های عملیاتی و تجاری انجام می گیرد.
• مدیریت دانش به شرکت ها کمک می کند تا از اشتباهات و موفقیت های گذشته درس بگیرند.
• شرکت ها با استفاده مجدد از دارایی های دانشی موجود بوسیله استقرار مجدد آنها در مناطقی که شرکت برای به دست آوردن چیزی، به عنوان مثال استفاده از دانش یک بخش برای بهبود یا ایجاد یک محصول در بخش دیگر، تغییر دانش از یک فرآیند قدیمی برای ایجاد یک راه حل جدید و غیره.
• مدیریت دانش یک تمرکز بلند مدت در توسعه شایستگی ها و مهارت های درست و از بین بردن دانش منسوخ است.
• مدیریت دانش توانایی شرکت را برای نوآوری افزایش می دهد.
• مدیریت دانش توانایی شرکت را برای محافظت از دانش و شایستگی های اصلی خود در برابر از دست رفتن یا کپی شدن افزایش می دهد.
به شکل ساده تری می توان گفت که اگر این دانش در شرکت ها وجود نداشته باشد، کسب و کارها قادر به عملکرد مناسب نخواهد بود.
برای بسیاری از شرکت ها، به اشتراک گذاری دانش ارزشمند است - بهترین روش ها را منتشر می کند و کسانی که متخصص نیستند را قادر می سازد تا کمک بگیرند. همچنین، مدیریت دانش همان چیزی است که مدیریت شرکت بر اساس آنچه که فکر می کنند مهم است به مشتری می گوید تا بداند (HBR).
منابع
1. https://hbr.org/2020/11/research-how-virtual-teams-can-better-share-knowledge
2. https://hbr.org/2011/01/are-you-wasting-money-on-usele
3. https://www.kmworld.com/About/What_is_Knowledge_Management
4. http://www.knowledge-management-tools.net/knowledge-management-definition.php
5. https://helpjuice.com/blog/knowledge-management
6. G., J., & G., J., 2015. “Defining knowledge management: Toward an applied compendium” Online Journal of Applied Knowledge Management. Volume 3, Issue 1.
7. Murray Jennex., 2007. “What is Knowledge Management?” San Diego State University, USA.